تاریخ : پنج شنبه 91/3/4 | 7:43 عصر | نویسنده : سیده فرزانه رضوانی نژاد
در هجرت روی تو چه افسرده شدم من
از رنج غریبی تو آزرده شدم من
ای گلشن امید جهان ، شمس نگاهت
در رفتن تو غنچه ی پژمرده شدم من
گرداب غم بکشاند دل ما را
همچون صدفی در بر تو درده شدم من
قامت بشکسته ز غم و داغ فراقت
در کشتی غم ، زار و زمین خورده شدم من
از مستی چشمان تو تا پر شده جامم
هر شام و سحرگه سر و دل ، برده شدم من
از بس که زدم دل به کویر غم هجرت
در شعله ی هجر تو، سیه چرده شدم من
با رفتن تو یاد خزان چیده چمن را
در کنج غریبی تو ، دلمرده شدم من
.: Weblog Themes By Pichak :.